تعداد کل بازدید : 63484

  بازدید امروز : 24

  بازدید دیروز : 4

گفتار در روش کاربرد لنگه‏کفش(سوسک‏نامه قسمت چهارم) - دو سو پاد گذاری

[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

 

 

لینک دوستان

 

درباره خودم

گفتار در روش کاربرد لنگه‏کفش(سوسک‏نامه قسمت چهارم) - دو سو پاد گذاری
مدیر وبلاگ : آقا مدیر[45]
نویسندگان وبلاگ :
م.ایوب (@)[20]

زوانش (@)[18]

تیشتر (@)[5]

sisusk[26]
ehsan naghibi (@)[0]


 

لینک به لوگوی من

گفتار در روش کاربرد لنگه‏کفش(سوسک‏نامه قسمت چهارم) - دو سو پاد گذاری

 

بایگانی

آنچه گذشت...!
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386

 

جستجوی سریع

 :جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

 

اشتراک

 

 

گفتار در روش کاربرد لنگه‏کفش(سوسک‏نامه قسمت چهارم)

نویسنده:sisusk::: چهارشنبه 86/4/20::: ساعت 5:16 عصر

به پیشواز حدیث مرده بر دار کردن آن سوار که خواهد آمد اثر هوشنگ گلشیری

اکنون بازگردیم به صفت آن کاتب و نگارگر مخنّث که در نقلی فی‏المجلس نقشی تبهگون از قلم صادر کرده در تصویر صورت جدّالاجداد ما ابوالحشره به جور و در لعن به شیوه‏ای سخت منکَر،چنان‏که امروزینگان قاریقاتور گویندش.چنان‏که ماه‏پیکری را عجوزه کشند یا نعلین در جای موزه* نهند و قصد آن باشد مر کاتب را که مزاح کند با بزرگی بزرگان و خفیف کند سجایای پاکان.

القصّه راقم این دور گوید بندگان را نرسد که در کار خداوندان ملک و اولی‏الامر چون و چرا کنند و آن‏که حرمت این حریم زائل کند به شریعت محکوم است و به حقیقت مذموم و دور گردان به حضیضش برد و من که راقم این سطورم به وقت نقل این قباحت موی بر تن چون علمی همی‏بینم به علامت کراهت نقل،هرچند کاتبان پیشین به ملاحظه‏ی نمک‏خوارگی و رسم خواجه‏پروری دروغ و راست به هم بافته‏اند و عامه‏ی مردم را بر این دبیران که ماییم اعتماد نیست و ناقلان این حدیث جز با همدرد نگویند آن‏چه دانند،لیکن ما را نشاید در حق بندگان خدای عزوجل ناراست دربافیم به امید خلعت امیری یا در آرزوی خدمت مخدومی و فردا روزی که در پیشگاه حضرت باری پرده‏ها برافتند و زمین و آسمان اسرار خویش فاش گویند ناراست را نتوان جامه‏ی راستی پوشاند،چندان‏که فرماید:

یوم تبلی السرائر.

و امّا وصف آن نقش به ایجاز آوریم که المؤمن یکفی بالاشاره و راقم این سطور را نرسد در جزئیات آن نگاره به تفصیل سخن گفتن.همین قدر برگوییم که آن نگره چندان کریه‏المنظر باشد که از هیبتش صخرالجن بترسیدی و قطرالعین برمیدی.**(اعوذبالله)

اشاره همین بس که صورت آن نقش می‏توان در برید کهربایی اندرکشورال***www.Temsal.welcome

جست.اندر باب صورتگر همین بس که نقش انگشتری در پای قاریقاتور خبر از شخصی ملعون بنام چس‏فیل می‏دهد. ولی سخن‏چینان ما روایت کرده‏اند نام مستعار باشد و حقیقت آن نباشد جز ابن ارژنگ خرچسونه‏ی ابر قویی لوت و الواتی(علی لعنت‏الله علی‏القوم الظالمین)

و بباید که صاحب آن نقش را شمع‏آجین کنند و از برق شمشیر جلّاد هین دفع این اژدها نمایند.

و راقم این سطور در جواب این بی‏ادبی قلم بشکافد و سخن در دریای قلزم**** اندازد.

شعر:

بباید کافر زنگی نبودن          جهان را حرف باحاصل سرودن 

زمانه قصه ما بازگوید            چگونه؟کی؟خدایا کی شنیدن؟

* پاپوچ یا پاپوش یا کفش

**نام دو جن بدترکیب و بدبو در گلستان سعدی‏ست که هفت انجمن نرود بی نام سعدی سخن.(این هم از آن سعدی‏ست.)    

***پست الکترونیکی بین‏المللی

****منظور دریای جوشان است.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

آخری
[عناوین آرشیوشده]


[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

©template designed by: www.persianblog.com