آزادی یعنی هستن هستنی ها و نیستن نیستنی ها.
بی تربیت کسی است که آزاد می گذارد آنچه هست بهستد و آنچه نیست بنیستد.
هر کس را بی تربیتی هست که به او می گوید بگذار تا هست بی تربیتت بهستد.
و هر کس را تربیتی هست که به او می گوید هست بی تربیتت باید بنیستد.
و همواره این پرسش بر او هست می شود که « پس چرا نمی نیستد ؟ »
و آنگاه هست بی تربیتش عصبانی شده و به هستی اش زبان دراز می کند و به پشت خود یکی سوزن هست می کند تا اطمینان یابد که می هستد و نمی نیستد.
و اینجاست که شاعر می گوید:
و تنها همان هست بی هست است که هل می دهدمان شتاب کنیم
تا بمانیم بر هستی
یا نمانیم از هستی
می دویم ما بی بدون بی هیچ هستی
گاو آهن گونه
و می دویم ما بی بدون بی هیچ هستی