...و توسري زدن!
آآآآآآآي جماعت!
لنگه كفش لنگه دمپايي هر لنگه اي را خريداريم!
لابد!
صابمجلس كه شما باشي صابخونه ميره دَدَه...
امان از بوسه هاي مكتوب!!
براي تيشتر :
سلام صابخونه!چه عجب الآجاب!كلن ياد گرفتيم گاز نگيريم و ببوسيم...
تا چه بازي رخ نمايد.
براي حامد:
سلام جانا!
ما نكرديم.اگر هم هم ،متاسفيم و شرمسار و الخ!لابد.
لولهاتان برپا!جنشتان براه!و ژغالهاتان برافروخته و دوستان باب و نابابتان شلامت باد! تا باد چنين بادا كلن!
خودكرده را ظاهرا... به سرما و دولت ربطي نداشت حرفم.منظور كون حضرت بود.
ضمنا،يه خروار ابله پيدا كردم اينجا، تا داغه بيا ببين، خود جماعت چرتي رويت شد.
سر و ته ش كه سرما خورد...
گاز نگيردتان!
آمين!