• وبلاگ : دو سو پاد گذاري
  • يادداشت : بيگلي بيگلي در سرزمين جملات قصار
  • نظرات : 0 خصوصي ، 12 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + س 

    سروري!

    يه دونه حامد از سرمونم زياده چه برسه به 2 تا!

    + حامد 
    بي‏خيال اينكه اين حامد آخريه من نبودم! ولي شما خوب لطفتون شامل احوال چاكر شد.
    + س 

    سلام

    ربط داره ارتباطي عظيم جانا!

    وقتي هر كسي سعي ميكنه هر متني رو هر جوري بخونه و هر تفسيري مجاز شناخته مي شه اولين اتفاق اينه كه خشونت تبديل به

    *چيز ديگر*ي ميشه و اين حتمن اخلاقي نيست ....در باره ي خشونت قربانيان خشونت هستن كه ......اين مرزباره اي بود كه ريكور هم در گذاشتنش سهم داشت.( لعنت الله علي القوم الظالمين)

    آخر سر اينكه من مدتهاست چيزي رو غير جدي نمي گيرم حتي تو!

    + حامد 
    گذشته از شوخي رو جدي نگرفتي : چه ربطي به ريكور داشت ؟ حالا مي گفتي گادامر/ هابرماس يه چيزي.
    + س 

    براي حامد خان مستوفي الخبائث صاحب كتب نانبشته در باب افتعال ،آن يار صافي(ساقي) در مجامع جاري،آن كلنگ بي دسته در زمانه ي از دست رفته ،آن صيغه ي مبالغه در حكايت معامله،آن جمله ي مطنطن در يك رمان مفخم ...شيخ ابو ناقص بن مجرور مساوي

    ملقب به لوء لوء مجوف (مرواريد سوراخ سوراخ) ارفع الله قد و بالاهه:

    اين عريضه ي مغلوط كه شرحه مبسوط در بياض كهربايي اندر كشورال دو سو پاد گذاري گذارده آمد ،نه به سبب دژ منشي(دشمني)يا كه دژم گووشي (دژ گويي)كه از در هو منشي و هو گووشي و البت بازي گوشي دوستانه، سودا گرفت و چاكر وامدار الطاف و املاح دوستان عهد شباب و طفوليت و نوباوگي كه هست هيچ،دستكـــــــ و پايكـــــــ

    دوستان برادر وار و همساز خود را هم بمالد مبسوط!!!

    اما بعد،

    حقه ي مهر بدان مهر و نشان است كه بود رفيق!شما كه يكي از اكابر و اولين جيگرهاي مكشوفه بوده و البت هستي ،هيچ نگران نباش كه خداي تعالي از سر لطف و كرم واسعه ي خود به ماچنان استعداد جيگر بازي عطا فرموده كه اگر تمام جيگر هاي عالم در دست راست وتمام قلوه هاي عالم در دست چپ من گرد آيند ،جامه اي از نماز نرود و ملكه ي عدالت ذره اي زايل نشود.ميگي نه خورشيد را بياوريد!!!

    آخر الامر اينكه لوكاچ رو هم گذاشتيم خيس بخوره ...آسياب به نوبت.

    + حامد 

    ضمنا! س‏خان جان!(تو در تراشيدن اسامي خبره شدي‏ها) افشين ما رو اذيت نكني ديگه‏ها!

    گذشته از شوخي ريكور نه، فكر مي‏كنم دريدا.

    + حامد 

    ظاهرا بعد مسافت امراض ضمني هم دارد جناب بيگلي بيگلي! اين حرفا رو ما هم زديم رفيق، منتها جيگر نشديم! به هر حال از لوكاچ جيگر هم تو اين هيري ويري اسم مي‏بردي راضي بوديم.

    + س 

    سلام بر افشين خان معزز و مكرم!

    تا حالا نديده بودم كسي رساله ي بخشايش و اينقدر با صلابت و مهابت بخونه و وصلش كنه به ريكور ....آفرين دمت گرم

    اما خدمت دوست عزيزم عرض كنم كه:تفاوت اين دو تا نگاه اينجاست كه سويه و جهت عمل و همينطور مبداء صدور اونها در اين دو گونه بخشايش متفاوته.اگه زياده گويي نكنم و با اين مثال حرفمو بتونم بگم به خودم آفرين ميگم!!!(لابد!):

    فرض كن من به شما خسارت جبران ناپذيري وارد كردم (بلا تشبيه!!)

    و مثلن يك نفر ديگه هم شاهد ماجراست،اين شما هستين كه ميتونين منو ببخشين نه اون كسي كه فقط شاهد ماجراست...اون صاحب اين حق نيست ضمن اينكه شما هم اگر بخوا هيد .....

    با اين مثال ساده (كه البته جاي استدلال و نمي گيره)من نتيجه ي زير رو مي گيرم:

    هيچكس نمي تونه هولو كاستو ببخشه ...حتي كسانيكه در اين ماجرا قرباني شدن!....اينكه چرا ما نمي تونيم ببخشيم واضحه اما سوال اينجاست كه چرا حتي قربانيان هولوكاست هم حق اين كار و ندارن؟

    اگه همه ي صاحبان حق در اون واقعه هم بخوان بازم جواب من منفيه

    .اين مورد از اون مواردي نيست كه مشمول بخشايش فرد ـــ فرد يا حتي فرد ـــ گروه بشه،نلسون ماندلا رو به خاطر بياريم ......

    ضمن اينكه اون ميتونست نبخشه...واتفاقن يكي از مثالهاي بارز بخشيدن امر نا بخشودني همين مورده.نه؟

    + افشين  

    بخشيدن يعني بخشيدن امر نابخشودني بخشايش بخشش امر بخشيدني نيست.آيا هولو كاست را مي توان بخشيد؟ به مثابه ي امري نا بخشودني!

    سلام عزيز و عرض احترام.

    + تيشتر 
    مرسي!
    + سي روس 
    بخشش ازبزرگان است!
    + ما 
    اي ول ! دممون گرم كللن!لابد!