......و حاصل د نيــــــــا نا اذ ي و و بــــــــال
فرمــــو د: بر چشمت بوسه د هـــــم،آن وقت كه شاهد بودي يك شفتالو ندادي.
بدينوسيله موافقت شديد اللحن و اكيد الوهن خود را مبني بر فقدان لحن انديشه ورزانه در اين مسلسل اعلام مي داريم!به هر حال رخداد چندان دويچمگويانه اي
نبود،بيشتر دويفحشگويانه بود اما نه به دليلي كه شما فرموديد(عصبي شديم) اگر به سر اين سلسله مراجعه بفرماييد و اخلاق پديدار شناسانه ي
مذكوره را اپوخه نفرماييد لاجرم.مواجه مي شويد با آغازي كه هر چه بود اندبشه ورزانه نبود كه مشمول پيش و فرو رفتن بشود به فرمايش شاعره ي محترمه .به هر حال آغاز يدن شما در اين سلسله چندان مستعد معانقه نبود، بود؟آغاز بود اما به شرط ،نه لابشرط!اين آغاز پايان چيزهاي زيادي بود :ادب ،اخلاق......! آغاز شما مخاطب داشت اما تخاطب خير.
به قول همان شيخ بزرگوار شما:زلزله ي زمين از شاخ گاو بودي ،جمله ي زمين بلرزيدي.
باز به قول همان شيخ : كسي در بند صلح باشد چنين معامله كند،چنين سخن گويد؟
هر چند ما آرزو كنيم صلح كل را براي شما.ان شاء الله.
فرموديد در من هم مثل خودتان اخلاق......!
عارضم كه اخوي جان ! باز همان شيخ كبير (اعلي الله نامه)فرمود:
الـــــــفضل للــــــمتقدم.
اين موجز را كه توي جيب مبارك داشته باشيد چهارمن و پنجمن و ششمن با يك تير به دست است.
فرموديد چه دروغ زنيم ما انديشه- ورزان ، يك اصلاح كوچك مي كنيم و تمام:
چه هتاكيم ما انديشه نورزان!
در پايان ما نيز خواهانيم آنچه را كه شما خواهيد از حضرت باري.تي فدا!
اي.........جـــــــــــــــــان! به قول بقيت المشايخ.