• وبلاگ : دو سو پاد گذاري
  • يادداشت : ياد داشتكي براي دوست زبان انديشم
  • نظرات : 0 خصوصي ، 10 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سيسوسكـــــــــــــــــ 

    به! به! سلام!

    پرتاب شدن در زبان ،توضيح داده شد!خلاصه بگويم اينكه: تصور آغاز زبان از جاي بلا تصور است!ما در زبان به دنيا مي آييم ،در آن زندگي مي كنيم،مي ميريم و.....منظور از آن فقط پرتاب شدن در جهان نيست هر چند بي ارتباط با آن نيست!!!!....اينكه زبان چيست يا چه نيست داستان مفصلتري ميطلبد از اينها كه من و تو مي گوييم....زبان مجموعه اي از كلمات يا جملات يا هر گونه سازو كار تداعي معني فقط نيست ( معني امري پسيني در زبان است ،معني بدون تصور مجاز ،بلا تصور است ،اصولن اينگونه تعريف زبان ابزاريست و پو شاننده ي قسمت مهمي از هستي زبان!......بماند براي مجالي ديگر)

    ....ضمنن تداعي معاني در زبان (!) ارجاع به گذشته نيست!اين نگاه در زمانيست نه همزماني....(زبان نظامي از علايم ونشانه هاي همزمان _ در يك برش تاريخي _ است ...كه البته اين تعريف زبان نيست!)با اين چيزي كه شما مي گوييد فكر كردن و انديشيدن فرو كاسته مي شود به فيلولوژي يا رصد كردن اشتقاقهاي واژه ها و تغييرات معاني آنها در تاريخ (كه البته مهم است در جاي خود) براي زبان (در اين سطح) فقط وفقط زمان حال وجود دارد . معنا يابي كاركرد گرايانه چگونه مي تواند ربطي به زيستن در ميان علايم و نشانه ها داشته باشد؟...بايد آنرا بيشتر توضيح بدهيد(لطفن!)...براي ما هنوز آن بحث باز است و منتظر بقيه ي مطالب شما مي مانيم (علي الحساب)

    در مورد ارجاعات بي پايان دالها ( نه نشانه ها) كه به آن دالهاي شناور مي گويند حرف و حديث هاي فراواني وجود دارد ....اگر مي پسندي فتح بابي در اين موضوع بفرما ....بلكه سلسله جنبيد!!!!!

    - زبان فاشيست است - رولان بارت!