• وبلاگ : دو سو پاد گذاري
  • يادداشت : ياد داشتكي براي دوست زبان انديشم
  • نظرات : 0 خصوصي ، 10 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ننه سيسوسكه 

    سلام!

    در مورد يافتگي جهان در زبان،بايد بگم كه:جهان ( به ما هو ) في نفسه، امر موهوم و نامشروطي است و تنها هنگامي اشياء،احساسات،رخدادها،طبيعت و حتي خود زبان(!) ملموس و دسترس پذير مي شوند براي ما كه در زبان داده بشوند .....يا بهتر است بگوييم كه در زبان است كه آنها هويتي از آن خويش ميابند و قوام پيدا مي كنند،حتي اگر خود زبان هم به زبان نيايد هيچ نيست مگر توده اي مبهم وندانستن آن خيلي از مواقع دردسر ساز شده است.....(تفاوت آندو را با دو اصطلاح lang وparol نشان مي دهند)...براي بررسي بيشتر ميتوان به ادبيات ابزورد ( absurd )يا تياتر معنا باخته (مثلن در كارهاي بكت،اوژون يونسكو،ژان ژنه و....)مراجعه كرد وديد كه چگونه وقتي زبان دچار پريشاني و تعليق ميشود بلافاصله جهان نيز به محاق مي رود، بااين نگاه است كه مي گوييم جهان در زبان است كه رخ مي دهد يعني هستندگان پرده ي مستوري را به كنار مي نهند و خويش را به نمايش مي گذارند

    براي زبان نقطه ي صفر نمي توان در نظر گرفت چون در اين صورت بايد پرسيد :در صورت وجود نداشتن زبان در مرحله اي ،چگونه انسانها به توافقي در مورد اسم گذاري وقرارداد رسيده اند (بدون استفاده از زبان؟)