كاتب كتاب شد
مكتوب در كتابت من پنهان.
؟
سلام!
با عرض معذرت از اينكه اينجوري مي شه :
تعريف هيچوقت ابتداي انديشه نيست ،تعاريف (مخصوصن در شكل كلاسيك )همواره محصول انديشه هستند.انديشه ،اولن فردي نيست يعني در ضمن يك زيست جهان اتفاق ميافتد ( پس ما با هم مي انديشيم!)و ثانين چه بخواهيم و چه نخواهيم انديشه وابسته به توانمندي هاي زباني است يعني آشفتگي زبان ، انديشه سوز هم هست.
با كمي سخت گيري بايد بگوييم تعريف دقيق فقط در علم رياضي است كه رخ مي دهد،اگر از دقت اندكي چشمپوشي كنيم تمام موضوعاتي كه داراي ذات يا جوهر و اسانس هستند تعريف پذيرند يعني با نگاهي كه در پديده ها به تقسيم بندي گذرنده (متغير و نا اصيل) و ما ننده (ثابت و اصيل) مي پردازد البته قضاوت را هم مي توان تعريف كرد، اما ماجرا وقتي پيچيده مي شود كه نگاه ذات گرا با كود تاي برخي متفكران از تخت سلطنت ساقط مي شود.(مثلن بحث شباهت هاي خانوادگي ويتگنشتاين را در كتاب پژ وهشها بخوانيد)
...اما به نظر م ماجراي قضاوت ،سهل و ممتنع تر از اين حرفهاست. يكي از مهمترين نو آوري هاي ايده آليسم آلماني(كانت)اين بود كه نشان داد انسانها در غالب جملات خبري ،دست به قضاوتهاي پوشيده مي زنند(دلايل اندكي پيچيده و فني اند)او با دسته بندي گزاره هاي خبري به طبقه بندي انواع قضاوتهاي انساني پر داخت و.....اين جمله ي كانت را بار ها شنيده ايم : حماقت نا دانستگي نيست،نبود قضاوت است .......
اول عذر مي خوام از اينكه دير به دير اينجا سر مي زنم. كمبود امكاناته ديگه !
با نظر شما موافقم. اينقدر همه چيز آشفته است كه ديگه نمي شه براي هيچ چيز تعرف ارائه كرد يا اگر هم تعريفي ارائه بشه در همه موارد صادق نيست
ولي اين ايراد صرفا از جانب ماست؟ يعني ناتواني يا آشفتگي ما باعث اين اتفاق شده؟؟
يا كلا اين موضوعات تعريف پذير نيستن؟
... شايد مشكل اين تعريف آنجا باشد كه بدانيم قضا وتهاي ما بيشتر خبري هستند تا تجو يزي .... الف ب است ....الف ب نيست.....الف و ب با هم رابطه ي جيم را دارند و......
با اين تفاصيل مثلن علوم هم شامل قضاوت مي شوند .توصيه مي كنم از شفافيت ودقت در زيست جهان فكريمان آغاز كنيم...آ نچه كه باعث اضمحلال قضاوت مي شود اشفتگي كلامي و فكري در دنياي مشتركمان است........نظر شما چيست؟
به تعريف هاي زيادي رسيدم اما بر هر كدام ايرادي بزرگ وارد مي شد كه امكان ادامه را نمي داد. براي همين خواستم ديگران شروع به تعريف كنند
چيزي كه خودم رسيدم اين بود كخ خر جا يه نظام اخلاقي و يه سري خوب و بد تعريف بشه بر اساس ميزان پايبندي به اونا فضاوت صورت مي گيره
حالا تا اينجا نظر بديد تا برسيم به بقيه اش!
سلام زوانش عزيز!
ظاهرن دچار كلاف سر در گمي شده اي.تعريف كردن هميشه سخته علي الخصوص در مواردي كه موضوع داراي درجه دقت معيني نيست.
توصيه مي كنم از جايي شروع كني به تعريف و بعد هم البته شجاعت خط زد نشو نو داشته باشي.بلكه شد و جماعت ملول وملنگ (خودمو ميگم)
هم پاش به معركه باز شد و و و و.......