• وبلاگ : دو سو پاد گذاري
  • يادداشت : نوشتن
  • نظرات : 0 خصوصي ، 9 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + آ... 

    با عرض معذرت اين آخرين مزاحمت ما براي تيشتر عزيز است.

    جوابيه به مدير محترم وبلاگ(صاحب خانه‏ي ما)

    از همه‏ي اسرار جز الفي بيرون نماند.هر چه گفتند در شرح آن الف بود والبته آن هم فهم نشد.آن الف اضافه‏ي مؤكد بود و لاغير(جيگرتو)

    اول آنكه

    اي فداي تو همه بزهاي من اي تو هي ها هاي و هي هو هوي من

    دوم آنكه خيلي هم ساده نبود،علي‏الخسوسك در اين دوره و زمانه كه آفتابه لگن يافت مي‏نشود

    سوم اينكه آ سيد سيفون مكلا و معمم دو شخص متفاوتند.لطفن متن را دقيق‏تر بخوانيد.

    چهارم اينكه يك گله بز اخيرا خريده‏ايم،آنها هم فداي تو(لابد)

    پنجم والله ما هم شرمنده‏ي حضوريم،باشد كه به وقت مقتضي جبران گردد.

    ششم شما به سيفون خيلي سنتي نگاه مي‏كنيد،اين درست كه شما به محض ديدن سوسك به ياد سيفون و لنگه ‏كفش و پيف‏پاف مي‏افتيد.اما آيا بلديد از آنها خوب استفاده كنيد؟براي كسب اطلاع بيشتر به كتاب گفتار در روش كاربرد لنگه كفش اثر رنه دكارتسك مراجعه كنيد.ضمنا مكلا و معمم هم نداريم.ما اصولا سكولاريم.

    هفتم اينكه

    نشنوم من صور اسرافيل را كي ببينم روي عزرائيل را

    گر بگويي تو لغز در مرغزار كي شود مخمور و عاشق بيقرار

    گر بسوزد مقعد و بيني تو را چون تو گويي رندي و سوخته سرا؟

    يا اخي حق رفاقت باز دار وانگه از رندي بگوي و گوش دار

    چشم و گوش خود مبند اي مدعي الرفيق ثم الطريق گفته نبي

    _ بايسنقر ميرزا قوقولي قوقو_

    هشتم بماند به وقت مقرر

    نهم تمام تراژديها به مرگ منتهي ميشود و تمام كمديها به ازدواج

    دهم آنكه ما اصولا آريستوكراتيم،نه دموكرات پپه و در آريستوكراسي مديريت وانتخاب جايي ندارند.اصالت است كه جهان‏رواست.اي انسان اصيل باش.(اولين جمله‏ي گفته شده توسط هايدگر در اولين روز تدريس)

    و آخر آنكه مگه ما مامور سرشماري هستيم يره؟

    خوشمان آمد!

    كلاً !!!

    من هم سوسك!! ... شوشك

    بازم كلاً

    + آ ... 

    سخني با جامعه‏ي انسانها(علي‏الخسوسك گردانندگان اين وبلاگ)

    گول زبان چرب و چيلي اين عاليجنابان را نبايد خورد.آنها مسببان بسياري از بلاياي فرود آمده بر ما و شما بوده و هستند.آيا هيچ‏كس تا كنون به اين موضوع انديشيده است كه فاجعه‏ي زلزله در بم بواسطه‏ي فرسوده شدن بافت‏هاي زيرزميني و پوكي فونداسيون شهري بر اثر شكمبارگي و تكاثر جامعه‏ي خرچسونه‏هاي مقيم لايه‏هاي زيرين كويرين ايران بوده است؟

    هشدار!آنكه به قصد پاچه‏خواري آمده است در ذهن طناب داري برايت آماده كرده است.شاهد:دمم!

    بيت:

    پاچه‏خواري آفت بشر است

    پاچه‏خوار هميشه در پي نظر است

    اي كه شصتاد رفت و در خوابي

    عشق را در زباله كي يابي؟

    آفت جان خود تو تيز درياب

    پاچه‏ورماليدگي نكن ارباب

    راستي كن كه راستان رستند*

    در جهان كاذبان ولي پستند

    چون دغل ورزي از فراز و فرود

    از فراز سخن تو افتي زود

    در جهان راستان قوي دستند*

    چون سواران كه در پي اسبند

    * راستي كن كه راستان رستند در جهان راستان قوي‏دستند

    بيت از آن سعدي‏ست.

    + آ ... 

    نامه‏ي سرگشاده به عاليجناب خرچسونه‏ي كبير

    خريد و فروش حواله،سواد لازم نداره

    بهترين شغل دنيا داشتن ددي پولداره

    عاليجناب!از خواندن مطلب شما مشعوف شديم.ليكن براي روشن‏تر شدن اذهان پاره‏اي نكات را بازگو مي‏كنيم.اول آنكه شما در پرداختن اين دروغ* مرتكب اشتباهي استراتژيك شده‏ايد.آيا كوير لوت جايي بين باسك تا جاسك نيست؟(نك قسمت سوم سوسك نامه)آيا شما در طول تاريخ با هزاران حيله و ناراست باعث فروپاشي امپراتوري سوسكستان بزرگ نشده‏ايد؟عاليجناب كافي‏ست نگاهي به كشفيات باستان‏شناسي انجام شده در منطقه‏ي مذكور توسط دانشمندان خودتان بياندازند.اين‏كه انواع و اقسام آثار به جاي مانده از گونه‏ي ما(سوسكها) در منطقه‏ي شما(؟) در اين كاوشها به دست آمده گواه چه مي‏تواند باشد؟بگذريم از تنوع زائدالوصف اين آثار:فسيل،سنگواره،رد پا و كنده‏كاري‏هاي روي سيفون‏ها،اجساد موميايي شده‏ي بزرگان گونه‏ي سوسكي و مهم‏تر از همه كولوني به جا مانده از تبار سوسكي كه در طول تاريخ با امتزاج نژادي با گونه‏هاي مهاجم(كه متاسفانه تاريخ نشان داده امتزاج ناميموني بوده‏است) كه بطور سنتي در قنات‏هاي آنجا مشغول آب دزدك‏بازي مي‏باشند.

    عاليجناب!آيا اين تحريف تاريخ نيست كه در كتابهاي درسي شما اشاره‏اي به اين سوابق مستحكم فرهنگي نمي‏شود؟

    از همه‏ي اين موارد كه بگذريم آيا منكر تاثير پذيري زبان خود از زبان ما مي‏باشيد؟مي‏دانيد كه در اين رابطه محققان بلند پايه‏اي از سرزمين‏هاي بي‏طرف و با‏طرف به كاوش و نظريه‏پردازي پرداخته‏اند.امثال:منم سامسكي،فرديناند دو سوسوسك،حتي دانشمند بزرگ خودتان مرحوم وياچسلاو خارادزه نيز در اثر محققانه‏ي خود :

    طبقه‏بندي ساخت‏هاي نحوي و سمانتيكي زبان‏هاي سوسكي متقدم تا ميانه و تاثيرات آن در تمدن‏هاي مهمان(بي‏تمدن‏هاي مهاجم!)

    به نحو بارزي به اين امر معترف است.آيا جز اين است؟

    دوم آنكه فرموديد حشرات كثيف(!)بيچاره ما كه پيش تو از خاك كمتريم.

    عاليجناب حتمآ مي‏دانيد كه صفت كثيف قسمتي از هويت هستي‏شناسانه‏ي ماست.بطور مثال فيلسوف بزرگ يوناني ارسطوي سيراكوزي در تعريف ما فرموده الحيوان‏الكثيف؛همانگونه كه در تعريف انسان‏ها گفته الحيوان‏الناطق.اينجا ناطق فاش كننده‏ي هويت انساني‏ست.همانطور كه آنجا كثيفي گوياي هويت حشرگي ماست.لذا در اين تركيب(جنس قريب،فصل بعيد)كثيفي در مقابل تميزي نيست،بلكه در مقابل دورغ قرار مي‏گيرد.به زبان ساده وقتي حشره‏اي مثل شما ادعاي تميزي دارد به طور تلويحي به دروغ‏گويي خود معترف است.او از اصل افتاده است،حتي اگر در پيست سوار اسب باشد.هر احمقي مي‏داند كه در اين تركيب كثافت نه به معناي زبالگي كه در مقام فضيلت، Arte

    يا مثال اعلاي افلاطوني گونه‏ي ما رخ مي‏نمايد.در اين تركيب كثيفي سبقه‏اي فرهنگي به خود مي‏گيرد.

    پايان سخن:عدالت كجاست؟آيا عدالت واژه‏اي‏ست كه در دايره‏المعارف گم شده است و عده‏اي با داشتن حق وتو در شوراي امنيت سازمان ابناالحشرات مي‏توانند آن را به دلخواه خود تفسير كنند؟اينكه شما بواسطه‏ي حق وتو و نفوذ مافيايي سفيرتان در آنجا دست به اين جنايات مي‏بريد آخر داستان نيست.ما سكوت نمي‏كنيم.منظور از ما ائتلاف سوسك‏هاي ساكن امپراتوري و برادران سوسكيالسك ساكن آمريكاي لاتين و ديگر برادران عدالت‏خواه جهان است.عاليجناب اگر به نظر شما اين ائتلاف پوپوليستي‏ست از نظر ما،شما هم سوسوليست هستيد.(هنوز ماجرا كاريكاتورها يادمان نرفته*).بيت:

    بيابان را سراسر خر گرفتته

    دوباره درددلها پر گرفته

    جره سوسكي بدم رفتم به دستباب

    كه بازم ماتم ما سرگرفته

    *خوانندگان در قسمت چهارم سوسك‏نامه مي‏توانند از اصل ماجرا مطلع شوند.

    + آ ... 

    به ايرادات يازده‏گانه‏تان پاسخي مبسوط خواهيم داد بعدآ(به مصداق جمله‏ي شريفه‏ي حرف،حرف مي‏آورد)

    امّا بعد: قسمت سوم از سوسك نامه:

    شعار ما اين است:از باسك تا جاسك،از آن ماست.

    بزرگ‏ترين تحريف و تجاوز به ما در گستره‏ي تاريخ قطعه قطعه شدن سوسكستان بزرگ توسط دول و حكام بي اخلاق و فريبكاري چون ساكنان فعلي كوير هميشه لوت و... بوده است.لذا شعار ما اين است:از باسك تا جاسك،چه بي ماسك چه با ماسك،هم چپ و هم راست،حق مسلم ماست.ذره‏اي هم حاضر به عدول از اين شعار نيستيم. هم‏اكنون وكلاي ما در دادگاه بين‏المللي لاهه مشغول استيفاي حقوق حقه‏ي ما هستند.(حب‏الوطن نصف‏الوطن*).گزارش مبسوطي از تاريخ اين جنايت در كتاب

    La fragmenta historia des mega suskusland (Bask et Jask)

    نوشته‏ي:

    Don Castilio Armadilo Pegastus Mendoza

    اسقف صاحب منبر در ربع مسكون عالم موجود مي‏باشد.

    آنان كه گرفــــــتند به زور و ارعــــــــــاب

    مولد ز ولـــــــــد در اين زمان كجتاب

    از باسك به جاسك و از جاسك به باسك

    گردند به دور خويش در جنب سراب

    _شيخ ابو كامل كثيرالكرامات ملقب به شندرغاز

    (كثرالله اعداده و قطع‏الله اذنابه) صاحب رساله‏ي بزك نمير بهار مي‏ياد_

    *ابن ابي مذبذب در كتاب سلسله الناقلين،زنجيره‏ي راويان اين حديث را به حكيم قازقالنگ قاضي باب‏المندب مي‏رساند.

    + مدير وبلاگ 

    هكذا ! ماشاالله !

    اول اينكه عجب كاراكتري ميشه اين سوسك !

    دوم اينكه اتفاق چقدر ساده بود : من شور !

    سوم اينكه احتمالا آسيد سيفون خلع لباس شده*!

    چهارم اينكه بابا تو ديگه كي هستي عجب سيسوسكي هستي !

    پنجم اينكه من از تيشتر عزيز تشكر و عذر ...

    ششم اينكه اساسا طراحي سيفون جهت دفع بوي مطبوع ... دست به آب تشريف مي بريد ؟ ... مي باشد و به علاوه جلوگيري از ورود موجودات موذي يا حتي موزي! لذا وجود پر بركت سيسوسكي به نام آسيد سيفون نوبرانه مي نمايد ! البته معمم آن قابل درك ليكن مكلا آ خه از كجا ... !

    هفتم اينكه

    اين لغز بشنو تو اي سوسك سفيه با مدير وبلاگ نكن شوخي اخي **!

    ما كه خود رنديم و عالم سوختيم با چنين رندي چه جوري آميختيم

    هشتم القصه

    نهم تاريخ هميشه تكرار ميشه يه بار تراژدي يه بار كمدي ***

    دهم اينكه دموكراسي در مديريت نيست در انتخاب ٍ **** در غير اينصورت از هر چيزي چرت تر !

    يازدهم اينكه ميتوني بري سوسكاي دستشوييتو بشمري

    *نشان به اون نشان كه در نشاني از آسيد سيفون معمم به در متن زيرين به چشم لگد ميزند

    **براي خواننده ي آگاه نياز به توضيح نيست كه مديريت وبلاگ هر گونه رابطه با سوسك علي الخصوص اين نوع و علي الاختصاص از نوع اخوت نداشته و وجود لفظ اخي صرفا من باب قافيه چراني است .

    ***به شما چه مربوطه

    **** بازگشت به نخستين دفاعيه ي انجمن سوسكان خير انديش

    + خر چسونه 

    سنديكاي خرچسونه‏هاي بهنژاد مقيم كوير لوت

    در پي تحركات عده‏اي سوسك‏نما،بدبن وسيله اعلام برائت شديداللحني به قرار زير صادر كرد:

    1- بابا حيف لنگه كفش!

    2- شما جماعت ملعون كه خود نيز طبق بيانيه‏هاي خود به كثيف بودنتان معترفيد، هماره در طول و عرض و همه‏ي ابعاد تاريخ حشرات لكه‏ي ننگي بر تارك مبارك اين گونه‏ي شريف و تميز بوده و هستيد و اين‏گونه با تحريك اذهان ناحشرات بلاي خانمان برانداز و صد و سيزده مرتبه بدتر از اعتياد پيف پاف را به جان كل گونه انداخته‏ايد؛اين شكل قرار گرفتن در موضع اپوزيسيون حيات قسمت غير نظامي هم‏نوعان را نيز هميشه در معرض بحران(اعم از عاطفي و غير عاطفي) قرار مي‏دهد.

    3- حضور مدير محترم اين حجم غير واقعي(مجازي سابق) و همه‏ي كاتبان و كاتبات و خوانندگان همان حجم مذكور اعلام مي‏كنيم كه سفير ما در ايالات مترقيه‏ در سازمان ابناالحشرات سخت پيگير صدور بيانيه‏اي شديداللحن‏تر از اين يكي بر اساس من‏شور* هفتم سازمان ملل متحد با الزامات عملي در همين رابطه مي‏باشد.باشد كه بيانيه‏ي مذكور همراه با جعبه‏هاي پيشنهادي در باب تحريم با خراب شدن بر سر سوسك‏نماهاي كذايي،موجب امتنان خاطر خطير شما و پلي مستحكم در مسير مناسبات و نامناسبات دو طرف باشد.كذا و كذا و هاكذاو...

    بيت:

    چو سوسكي** بر...ند بر اين روزگار جهنم،دگر سوسكها را چه كار؟

    *در نقطه‏ي تلاقي فرهنگ ما با شما(حشره و نا حشره) كه همان سيفون باشد،منشور من‏شور نوشته مي‏شود و آفتابه مسي معني مي‏شود

    **منظور سوسك‏نما ست.

    + آ ... 

    قسمت دوم

    ما به كسوت سوسكي به مثابه‏ي تقديري نهاده شده از سوي سرنوشت مي‏نگريم.

    سرنوشت هميشه از جهات مخفي سر مي‏رسد.مثلن از سيفون!سرنوشت محتوم نيست،قابل دستكاري‏ست.ما هيچ دگمي در اين باره نداريم(به شرطها و شروطها).طي اين مدارج بواسطه‏ي اوراد و اذكار مخسوسك(!!) در كتاب شريف سيرالعروج من‏السوسك الي السيسوسك*

    نوشته‏ي آسيد سيفون معمم ملقب به رهي به تفصيل آمده است.لذا از ذكر آن در اين مقال من باب گريز از ملال همچون يك سوسك لال مي‏پرهيزيم.

    بيت: لال گشتم تا گريزي از ملال تا كه آسان‏تر بگردد اين مقال

    بر زبان ما اگر لكنت برفت ليك اينجا حرف بي حكمت نرفت

    _ مولانا شيخ ابوالحركات جالب،صاحب مثنوي شريف

    دست به آب تشريف مي‏بريد؟ _

    * طبع شده به سنه‏ي 251.35بعد از قتل عام سراسري سوسك‏هاي راه راه پاملخي(هولوساسك) در مطبعه‏ي زير زميني نستور دموستوسك پاراسيلوسك اسوسك دوسوسك الي ماشاءالله خان مستوفي‏الممالك در به در(ويرايش سوم).

    ..... ادامه دارد.

    + آ سيد سيفون مكلا ... 

    سلام يره!

    من باب توضيح واضحات نبشته‏ي ذيل تقديم مي‏شود.

    هر سوسكي خوب است.علي‏الخصوص آنكه ساكن و مقيم در سيفون باشد.هرچند سوسك‏ها همه خوب‏اند ولي آن را نبايد به منزله‏ي نبودن سلسله مراتب در جامعه‏ي آنان دانست.شايد بهتر آن باشد كه بگوييم سوسك‏هاي خوب و سوسك‏هاي خوب‏تر و البته بدون شكسته نفسي سيسوسك.

    توضيح:اين نظام طبقاتي كاملا ديوان الارانه است.سيوسك‏ها به شغل شريف نويسندگي مشغولند و برعكس.

    راوي روايت مي‏كند به عهد شباب كه در ديوانخانه‏ي سلطاني به شغل شريف بنچاق‏نويسي مشغول بوده همزمان در محضر حضرت مستطاب زورباي ملايري به آموختن چلنگري و آب حوض‏كشي و ديلماجي و ساقي‏گري مي‏پرداخته و هر روزه لختي از اوقات شريف را به گذراندن با بساط رمل و اسطرلاب و شنيدن الحان ملكوتي ارفئوسك ابن طرب پاشا سپري مي‏كرده.او در ضمن نوشتن سوانح احوال سلطان‏بن سلطان خاقان‏بن خاقان سرسلسله‏ي آل حشره به تورق در متون غريبه و خواندن اوراد كثيره مي‏پرداخته است كه در اين اثنا به رساله‏اي برخورده مسما به سوانح‏الحشرات في جوامع‏البشرات نوشته‏ي مرحوم مغفور جنت مكان لرد ارسطاطاليسك ني قليون اندلسي دوم كه در آن علاوه بر سلسله‏ي انساب(نسب‏شناسي) رده‏ي سوسك‏ها بحثي وافي در انديشه نگاري و مرامنامه‏ي سوسكي به رشته‏ي تحرير در آمده است كه آن را مي‏توان اولين تلاش نوع سوسك‏ها در خودتبييني و صدور بيانيه‏ي سوسكي دانست.

    اكنون كه هزاره ديگر گشته بر آنيم تا روايت منقح‏تر و به‏روزتري از آن در اين سلسله مقالات به دست دهيم.باشد كه دعاي خير جد بزرگ ما ابوالحشره بدرقه‏ي راهمان باشد.دلايل بازنويي بدين قرارند:

    اول آن كه زبان بيانيه ي اول متكلف و مصنوع است و در آن اضافات و نجاسات و متعلقات زياده از حد تحمل باشد.

    دوم آنكه تا كنون تعلقه‏ها و تحشيه‏هاي فراواني بر آن نگاشته شده است كه با اصل مطلب برابري مي‏كنند،تا جايي كه امروزه روز شكل و محتواي مطلب دچار تغييرات اساسي گشته است؛لذا شايسته است اكنون ماحصل آنها يكجا ارائه شود.

    سوم(و نه كمترين) آنكه آرزو بر جوانان عيب نباشد.جوانيم و جوياي نام،تا چه بازي رخ نمايد....

    قطعه:

    خر عيسي به تاخت در ميرفت در پي‏اش كره‏اي فشنگ‏آسا

    سرنوشت ار فراز سربرسد همچو باد از يمين و از بالا

    كره‏خر در پي علف باشد همچو زاهد پس از نماز و دعا

    _ شيخ جامه دران عور متخلص به كره‏خر _

    ......... پايان قسمت اول.در قسمت آينده آ سيد الخ، شرحي در باب كسوت سوسكي از رساله‏اي كه ذكرش خواهد رفت خواهد آورد.باقي بقا.